حسین سلیمی- فوتبال ایران بعد از چندین و چند دوره برگزاری مسابقات لیگ برتر، حداقل یک قهرمانی به تراکتورسازان بدهکار بود. تیمی که در تمام سالاهای حضور در لیگ برتر، گرچه بعد از پرسپولیس و استقلال سومین تیم پرهوادار بود، ولی پرشورترینها را روی سکو داشت و یکی دو باری هم تا آستانۀ فتح جام جلو رفت. تیمی که با هزینۀ شخصی اداره میشود و پر بیراه نیست اگر ادعا کنیم کیفیت بالایی به لیگ ایران داده و هر سال جمعی از بهترینها را در تبریز جمع میکند.
با این حال، تراکتورسازی در سالی قهرمان لیگ برتر شد که نه پرمهرهترین تیم تاریخ خود را در اختیار داشت و نه بیشتر از سالهای قبل هزینه کرده بود. از طرف دیگر، جام در سالی به تبریز رفت که هم پرسپولیس تیم بسیار قدرتمند و پرمهرهای را روانۀ لیگ کرده بود و هم سپاهانیها در خرید بازیکن مربی کم نگذاشتند. گرچه در این سال استقلال بدترین روزهای تاریخ خود را برای آبیدوستان پایتخت رقم زد.
واکاوی چرایی قهرمانی تراکتورسازی از این جهت اهمیت دارد که میتواند الگویی مفید و دقیق برای تیمهای دیگر باشد. یکی از تفاوتهای تیم امسال با سالهای گذشته، حضور اسکوچیچ بود. شناخت بالای او از فوتبال ایران و تجربۀ سرمربیگیر در تیم ملی فوتبال ایران، این مربی را به چهرهای خاص در فوتبال ایران تبدیل کرد که بعد از کنار گذاشته شدن از تیم ملی آن هم در آستانۀ جامجهانی و آن هم در شرایطی که سهلترین صعود ایران را رقم زده بود، برای اثبات خود به فوتبال ایران انگیزههای زیادی داشت.
عامل دوم حضور بازیکنانی با تفکر قهرمانی است. بازیکنانی که پیشتر جام قهرمانی را لمس کرده بودند و آمده بودند تا قدرت خود را در تبریز نیز به رخ بکشند و نشان دهند قهرمانیهای پیدرپیشان بیراه نبوده؛ گرچه در این بین بداخلاقیهای فراگیری (بخوانید ساماندهی شده) که نسبت به برخی از این بازیکنان انجام شد، گویا نتیجۀ معکوس داد و انگیزۀ آنان را بیشتر هم کرد.
عامل بعد که میتوان آن را بهترین بازیکن این فصل تراکتور دانست، هوادار بود. در این سال تبریز برای تمام رقبا به طور خاص در نیمه دوم فصل به معنای واقعی جهنم بود. فشاری که هوادار روی بازیکنان حریف میگذاشت و مانع از کیفیت بازی آنان میشد، قابل کتمان نیست؛ به ویژه اینکه در این مسیر مدام تیم خود را مورد حمایت قرار میدادند و به نوعی اعتمادزایی بالایی ایجاد کرده بودند. هوادارانی که در این فصل صبوتر و باتجربهتر از گذشته بودند بدون اینکه از شور آنان کم شود.
تراکتور این فصل اما در سالهای گذشته هم کموبیش این عوامل را در اختیار گرفته بود ولی این بار یک وجه تمایز داشت و آن هم خداداد عزیزی بود. چهرهای که اگر بهترین و ماندگارترین جاگیری او را در بازی ایران استرالیا و قبل از به ثمر رساندن گل صعود بدانیم، باید بهترین جاگیری او بعد از دوران بازی را قرارگیری در پست سرپرستی بدانیم. خداداد حالا جای خود را به درستی پیدا کرده و در همین مدت کم اثر بالای خود را در تیم تراکتورسازی بر جا گذاشته است. نشان به آن نشان که تبریزیها معمولاً در دوسوم پایانی لیگ اسیر حاشیه میشدند و امتیازات زیادی را از دست میدادند و حتی بین زمین و سکوها نیز شکافهایی ایجاد میشد، اما امسال خداداد را نمایندۀ خود در کنار زمین میبینند. علاوه بر آن، خداداد که قدرت بالایی در مدیریت حاشیهها و جهتدهی به آنها دارد، امسال هر چه حاشیه بوده به سمت خود کشیده و مانعی بزرگ و دیوار بلندی در برابر حاشیهسازان بوده است. ارتباط خوب او با سرمربی و مدیرعامل تیم هم مزید بر علت است که به معنای واقعی سرپرست تیم باشد و به عنوان بزرگتر، بدون دخالت در کار فنی و یا حتی مدیریتی، حلکنندۀ گرههای ریز و درشت باشد تا تیم در بزنگاههایی که پیشتر غافلگیر میشد و با چند هفته باخت، به کلی از رقابت جا میماند، این بار بهترین نتایج را کسب کند.
خداداد که حالا تعریفی جدید از سرپرستی در تبریز ارائه داده؛ جایگاهی به ظاهر کماثر که حالا با بازتعرف آن توسط خداداد، شاید تراکتورسازان به این پاسخ رسیدند که چرا سالهای گذشته کم میآوردند و در آخر عرصه را برای رقیبان خالی میکردند.
بله؛ وجه تمایز تراکتور امسال که مثل سالهای قبل از هوا دار پرشور، بازیکن بزرگ، سرمربی کارنامهدار و مدیرعامل کاربلد برخوردار بود، کسی نبود جز خداداد عزیزی و البته ارتباطی که با همۀ ارکان برقرار کرده بود. جایگاهی که اگر قبلترها شناسایی میشد، شاید تبریزیها بیشتر از یک جام قهرمانی لیگ برتر را در ویترین افتخارات خود داشتند. اینکه این رابطه تا کی ادامه دارد، معلوم نیست؛ ولی معلوم است مادامی که خداداد باشد و همین ارتباط، تراکتورسازان مدعی قهرمانی هستند.